جمعه ۲۶ ارديبهشت ۹۳
اما آیا فرقی بین این اسباب هست یا نه؟
در این باب نکته ای را از کتاب شریف هزار و یک کلمه علامه حسن حسن زاده آملی بیان می کنیم که نکته ای دقیق را بیان می کنند و بوسیله فرق بین این اسباب نکته عرفانی در باب توحید بیان می کنند
برای خواندن این نکته به ادامه مطلب مراجعه کنید
مرحوم رضى که از مفاخر امامیه است در شرح
شافیه در تعدیه فعل لازم نکتهاى شریف افاده فرموده است که اگر تعدیه به باب افعال
است مثل «زید اذهب عمرا» معنایش این است که زید خودش با عمرو نیست و عمرو را
فرستاد و روانه کرد؛ امّا در تعدیه با باء مثل «ذهب زید بعمرو» معناى آن این است
که زید با عمرو است و عمرو را برد، چنان که در فارس فرق است بین این دو تعبیر: «او
را روانه کرد» که خودش با او نیست؛ و «او را برد» که خودش هم با اوست. خداوند سبحان در قرآن کریم از لقمان حکیم
حکایت فرموده است که گفت: یا بُنَیَّ إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ
حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی
الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ (سورة لقمان، آیه
17)، در این آیه کریمه فعل «یأتى» با باء حرف جر تعدیه شده است و معنى آن این است
که خداوند آن حبه را مىآورد؛ پس آتى یعنى آورنده حبه خداست، و این توحید قرآنى
است که سریان وحدت حقه حقیقه وجود است که از آن تعبیر به توحید صمدى و وحدت وجود
مسارق حق مىشود، و هکذا در تمام ذرات کائنات که در همه جا آتى خداست، و همچنین
دیگر اسماء و صفات الهى در مقام توحید ذات و صفات و افعال. خداوند سبحان قول لقمان را به عنوان
گفتار شخصى که حکمت یعنى خیر کثیر به او داده شده و به عنوان مثال و نمونهاى از
حکمت منطوق او نقل فرموده است. اى عزیز وجود مساوق با حق است و هُنالِکَ
الْوَلایَةُ لِلَّهِ الْحَقِ (الکهف، 45). اى عزیز، عزیز نسفى در کشف الحقائق (ط
1، ایران، ص 37) آورده است که: «از شاه اولیاء أمیر المؤمنین على علیه السّلام
سؤال کردند که وجود چیست؟ گفت: بغیر وجود چیست؟».